solo
۲۴ مرداد ۱۳۸۲
بشنوید:
منم شيخ شرزين، كه براي هر چه رايگاني بود بهايی گزاف از وجود خود پرداختم. بانگ خرد زدم دندانم شكستند، فرياد عشق برآوردم چشمم كندند، گوشه امنی جستم به غربتم راندند، و حالا فقط نانی مي جويم - قيمت بگوييد، حتی اگر شاهرگ است...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر